كتاب حاضر حاصل ماهها تلاش براي پاسخ به نياز در زمينه آموزش طراحي كفش ميباشد. زمانيكه سخن از طراحي كفش به ميان ميآيد بسياري به اشتباه آن را با مدلگيري، يكي ميپندارند. در صورتيكه طراحي كفش در تمام دنيا شاخهاي جداگانه بوده و از اهميت خاصي برخوردار است. هرچند در ايران، در زمينة مدلگيري و توليد كفش پيشرفتهاي زيادي حاصل شده (وجود برندهاي گوناگون گواهي بر اين مدعاست)، اما با نگاهي به مدلها، نياز به آموزش در بخش طراحي كاملا احساس ميشود. در نتيجه بر آن شدم تا با توجه به علاقه شخصي خود (طراحي كفش و پژوهش هنر) و تجربه تدريس دروس مختلف چون مباني و ... در دانشگاه، به كار در اين راستا بپردازم.
بدينترتيب و با در نظر گرفتن اهميت «مباني هنرهاي تجسمي» تصميم گرفتم با اين درس شروع نمايم. زيرا اين مبحث در سراسر دنيا و در هر رشتة هنري، درسي پايهاي است كه قبل از درسهاي ديگر تدريس ميشود. در اين درس ما اصول ديدنِ آگاهانه را ياد ميگيريم، ديدن آگاهانه شامل يادگيري «سواد بصري» است كه مانند سواد كلامي داراي الفباي خاص خود است. تمام هنرهايي كه قصد ايجاد ارتباط بصري را دارند به نوعي از اين عناصر بهرهمندند.
در اين كتاب سعي در آموزش مباني هنرهاي تجسمي همراه با تطبيق، توضيح و كاربرد آن در طراحي كفش را دارم. بنابراين، در هر فصل شما را با يكي از عناصر بصري كاملا آشنا نموده، سپس نمونههايي متنوع و موفق از بهكارگيري اين عناصر در طراحيهاي عاليترين برندهاي دنيا را بررسي مينمايم. برخي طرحهاي كفشهاي بهكار رفته در اين كتاب، از نمونه كارهاي مولف بوده كه با بهكارگيري اصول مطرحشده در اين كتاب، طراحي شده است (ميتوانيد تصوير رنگي آنها را در صفحه اينستاگرام مولف مشاهده نماييد) و برخي ديگر آثار طراحان بزرگ دنيا بوده و گاها آنها را دوباره به شكل خطي براي چاپ در اين كتاب اجرا نمودهام.
بهعلاوه، بايد در نظر داشت عناصر هنرهاي تجسمي كاملا با هم مرتبط بوده و اگرچه يك كفش بهعنوان نمونهاي براي بهكارگيري يك اصل (مثلا حجم) آورده شده، در عين حال ميتواند مثالي براي اصل ديگري (همچون ريتم) نيز باشد.