طراحی برای زندگی | خلق معنا در دنیایی پریشان
پیشگفتار
شكلهاي معمول متنهاي دانشگاهي به طور ويژه براي اقامهي دليل و برهان فكري مناسب هستند، در حالي كه تصاوير و متنهاي برانگيزنده، ارزشها را بيان ميكنند و ميتوانند ارتباطها و واكنشهاي حسي را تحريك كنند. در اينجا از همهي اين حالتها استفاده شده است. با مطالعه و نقد از يك سو و تركيب و بيان خلاق از سوي ديگر، خواننده دعوت ميشود تا مفروضاتش را بيازمايد و در مسير متفاوتي مشاركت نمايد. روشن است كه اين رويكرد ارزشمحور است. وقتي به بيان خلاق و طراحي ميپردازيم چنين رويكردي اجتنابناپذير است. همچنين اگر بخواهيم بر مبناي آنچه درست يا غلط ميدانيم تصميمي بگيريم چنين چيزي لازم است. اگر بخواهيم يك فرهنگ مادي جديد و روشهايي براي زندگي بيافرينيم كه عادلانهتر، با تخريب كمتر و بامعناتر باشند، استدلالهاي ارزشمحور ضروري خواهند بود. شايد بتوان از طريق توافقات بينالمللي و قانونگذاري به رويارويي با نابرابريهاي زمخت و رو به رشد امروز در ثروت و فرصت و بهرهكشي از انسان پرداخت.
اگرچه بسياري از جنبههاي مصرفمحور جامعه امروزي را نميتوان و نبايد با قانون حل كرد، با اينكه همچنان آنها نيازمند توجه و رسيدگي ما هستند. براي مثال اغلب جوامع انساني، به طور سنتي خصوصياتي چون حسادت، حرص و خودخواهي را نكوهيدهاند. در فرهنگ غربي، تاريخ بلندي از آموزهها وجود دارد كه ترويجگر خضوع و مراقبت از ديگران و تقبيحكنندهي رهبراني است كه در حمايت از يك اقليت پرنفوذ، اجازهي ايجاد بيعدالتي و نابرابري اجتماعي را ميدهند. ولي از خيلي نظرها، جامعه مصرفي با ايجاد كالاهاي نوين و جاهگرا در كنار فنون اغواكننده بازاريابي كه تحريككننده رقابتهاي اجتماعي و موقعيتي هستند، ترويجكنندهي همه اين مشكلات اجتماعي است. مسائلي ارزشمحور وجود دارند و اگر قرار است با آنها روبرو شويم، ارزشها بايد در مركز اين بحث و در مركز گفتمان و حرفهي طراحي باشند.
رويكرد من در اين كتاب در مقايسه با حالتي كه استدلالها تنها مبتني بر منطق و شواهد باشند، بهره گرفتن از سخنوري است، چون از اين طريق، استدلالها بسيار غنيتر و جامعتر خواهند بود. در نتيجه، اين استدلالها به تمام وجود يك فرد تعلق دارند. سخنوري، يا استدلال متقاعدكننده، شكلهاي متعددي دارد. سخنوري توجيهي از نظرات متخصصين و ارزشهاي انساني در كنار شواهد، براي دفاع از يك سلسله اعمال كمك ميگيرد. سخنوري قضايي از منابعي مشابه بهره ميگيرد تا از مسئوليتپذيري و عدالت دفاع كند. سخنوري نمايشي به مسائلي چون خوبي، زيبايي، غرور و فضيلت، يا متضادهاي آنها ميپردازد، و بهصورت خاص براي حوزه طراحي مناسب است چرا كه همانند نامش، مربوط به نمايش و نشان دادن است.
اين سه نوع سخنوري كه اولين بار توسط ارسطو تعريف شدند، به ما اجازه ميدهند تا به مسائلي بپردازيم كه تنها از طريق استدلالهاي فكري يا روشهاي مبتني بر شواهد امكان پرداختن به آنها وجود ندارد. براي نمونه، فضيلت شامل چيزهايي چون كنترل نفس، بزرگواري، عدالت، مهارت فني و حكمت عملي و فضيلتهاي اجتماعي چون خوشرويي و صداقت و تعمق يا حكمت گماني ميشود، كه شامل بينش و پرسشهايي عميقتر درباره معناي زندگي است. اين ملاحظات به ما امكان ميدهند كه نه تنها ذهن منطقي بلكه ذهن شهودگر را هم در نظر داشته باشيم و در اين حالت پيشنهادها و اختلاف نظرهاي حاصل ميتوانند منطق، اخلاق و احساسات را در بر گيرند.
بحثها و استدلالهايي كه در اين صفحات ارائه شدهاند از حوزههاي مختلف بهره گرفتهاند، شامل فلسفه، فناوري، فعاليتهاي محيط زيست و دين. اين وسعت تحقيق از آن رو مهم است كه طراحي در اصل خود رشتهاي است كه مسائل و آثار مختلف را يكپارچه ميكند، آنها را به هم ميپيوندد و يك خروجي واحد خلاقانه را پرورش ميدهد. اينها در قالب اشيا، تصاوير، و متنهاي برانگيزنده با كار خلاقانه تركيب شدهاند و براي محو مرز ميان طراحي و هنر، اينها الزاماً محصولات كاربردي نيستند. براي من، خلق اشيا راهي است براي اعلام، تركيب و بيان انگارههايي درباره طبيعت شرايط مدرن. در مجموع هدف از اين مجموعه نشان دادن اين است كه چرا تغييرات اساسي ضروري است؛ مثلاً از طريق نمايش چيزهايي كه گمشان كردهايم و حس تشويش و بيمعنايي كه حاصل سبك زندگي مصرفي پريشان ماست. اين اشيا از طريق طنز، هجو، شوخي و ترحم، ميتوانند شگفتي، آرامش يا ناآرامي ايجاد كنند، ولي در همه اين موارد دعوتي هستند براي تفكر.
هدف اصلي طراحي، برخلاف علوم و علوم اجتماعي، آزمودن يا تحليل شرايط موجود يا توليد شواهدي براي ارزيابي يك پيشنهاد نظري نيست، هرچند پرورش مبنايي براي مداخله طراحي حتماً از چنين روشهايي استفاده ميكند. طراحي رشتهاي خلاقانه است كه از تخيل بهره ميگيرد؛ موضوع آن چيزهايي نيستند كه وجود دارند، بلكه چيزهايي هستند كه ميتوانند باشند. كار اصلي در طراحي در نظر گرفتن ارتباطها، همسوييها و تعارضها ميان تعداد زيادي از عوامل و غوطهوري در فرايند نمايش پاسخهاي تخيلي بر اساس آنهاست. گردآوري و تحليل دادههاي تجربي شايد مورد نياز باشد، ولي اين همواره وسيلهاي خواهد بود براي هدفي ديگر. متأسفانه در بسياري از مطالعات معاصر بر روي طراحي، اين مرحله به ظاهر غالب ميشود. آنگاه تمركز از پرورش خلاقانه و تركيب منحرف ميشود و نتايج خروجي طراحي، يا سرسري هستند يا كلاً وجود ندارند و محصول نهايي محدود به دستورالعملها، چارچوبها و ابزارها ميشود. ولي اين طراحي نيست و كمك چنداني به پيشبرد نوعي از تفكر تركيبي، دانش ضمني و پرورش خبرگي، كه براي حرفه طراحي لازم است، نميكند.
ويژگي حياتي اين فرايند يكپارچه، تفكر و عمل آن است كه انگيزهها و اعمال ملموس را به هم پيوند ميدهد؛ اين نقش متمايز طراحي است. وقتي طراحي از طريق تركيبي از استدلالهاي منطقي و بيان خلاق انجام گيرد، ميتوان آن را طراحي متفكرانه يا عمل طراحي ناميد، كه نه تفكر تنهاست و نه عمل تنها، بلكه هر دوي آنها در كنار هم واحدي به هم مرتبط را تشكيل ميدهند. تفكر درباره اولويتها، نيتها، ارزشها و معاني، خوراك عمل تخيلمدار و خروجي خلاقانه ميشوند، چه يك متن باشد يا يك شيء. تفكر بر روي خروجي، امكان بررسي نحوه تركيب و بيان آن اولويتها، نيتها، ارزشها و معاني، تأثيرگذار بودن يا نبودن آنها، ضرورت كار بيشتر روي آنها را فراهم ميكند. به علاوه، براي رسيدن به رويكردي از طراحي كه نسبت به محيط زيست مسئول، در پهنه اجتماع عادلانه و در سطح فردي معنادار باشد، لازم است انگيزههايمان بر فهمهاي مختلف از خوبي، زيبايي و فضيلت تمركز يابند.
اين موضوع تنها در صورتي ميتواند محقق شود كه ما براي بازبيني و شايد تغيير ارزشها و اولويتهاي خود آماده باشيم. روشن است كه تغيير تنها نميتواند حاصل انگيزهها باشد. انگيزهها بايد به عمل تبديل شوند و در طراحي، انگيزهها از طريق عمل خلاقانه بيان ميشوند. به صورتي مشابه، ما نميتوانيم تنها از طريق عمل به تغييراتي ديرپا دست يابيم. اگر اين اعمال ريشه در انگيزههايي مناسب نداشته باشند، فرمولي و تهي خواهند بود. و اگر قرار است انگيزهها و اعمال ما با ملاحظات عميقتر ما از معناگرايي و رشد انسان همخوان باشند، بايد رويكردها و نگاههايي را كه تقويتكننده خودخواهي، حسادت، رقابت آزمندانه، حرص و طمع است، كنار بزنيم. اگر آنها را نگه داريم، الگوهاي رفتاري و واكنشهاي ما به دنيا و به يكديگر به وضوح با زماني كه نگاه ما بر اساس از خودگذشتگي، همياري، مهرباني، سخاوت و سازگاري باشد متفاوت خواهد بود. تلاش براي زندگي كردن بر اساس اين ارزشها سادهلوحي يا آرمانگرايي نيست، بلكه كاملاً عملگرايانه خواهد بود، چرا كه نه تنها به فكر ديگران و كل جهان است، بلكه زندگي انفرادي ما را نيز معنادارتر ميكند، چون ميبايست ريشه در خوبي داشته باشد و حسي متعادلتر از خود فيزيكي، اجتماعي و روحاني به ما بدهد. در نتيجه، طراحي وقتي از سوي چنين ارزشهايي انگيخته شود، بيانگر هويت فرد خواهد بود و نوعي حس تعلق و زندگي واقعي خواهد داشت. به بيان ديگر، طراحي براي زندگي خواهد بود.
- مشخصات محصول
- نیمنگاه (فهرست)
- مقدمه نویسنده بر ترجمه فارسی
- تعداد صفحه
- وزن (گرم)
- نوع جلد
- جنس کاغذ
- قطع (ابعاد)
- نظرات
هنوز نظری ثبت نشده
اولین نفری باشید که نظر میدهید
ثبت نظر