طراحی در معنای هنر
پیشگفتار متن اصلی
امروزه در نمایشگاههای هنری، بهندرت تابلوهای نقاشی رنگ و روغن، مجسمههای مرمری یا برنزی دیده میشوند و در عوض چیزهای بیشماری ساخته شده از مواد گوناگون دیده میشود که هیچ ارتباطی با دستهبندیهای قدیمی هنرهای بصری ندارند درحالیكه در گذشته، نقاشی با این مواد و تکنیکها جنبههایی بیارزش و پستی از کارهای هنری بهشمار میآمدند.
از گذشتهای نهچندان دور، هنرهای نقاشی و مجسمهسازی هرکدام چیزهایی را از دست دادهاند. در آثار هنرهای تجسمی، عناصر ادبی اولین چیزی بود که با عنایت به خلوص تصویری کنار گذاشته شدند به این منظور که میتوان بسیاری از مفاهیمی که در کلمه نمیگنجد را با ترفندهای مناسبی از هنرهای بصری بیان کرد. بنابراین هنر صرفاً برای داستانسرایی به سمت ادبیات گرایش پیدا کرد. راوی پنهان داستانها به فرمهایِ پنهانی بدل شد که از طبیعت تقلید میکرد و با کاندینسکی (Kandinsky) اولین فرمهای انتزاعی پا به عرصه گذاشتند. البته این فرمها همچنان شِمایی از رنگهای واقعی داشتند. بهتدریج این طبیعتگرایی و عناصر بازنمایی واقعیت توسط موندریان (Mondrian) کنار گذاشته شد به این ترتیب که رنگ و فرم به سادگی خودش بود نه هیچ چیز دیگر. ناگزیر و در ادامه بهطور عملی نیز با این مفاهیم در نقاشیهای تکرنگ فرانتیس کلین (Klein) به نهایت خود رسید.
این شیوه از داستانسرایی در آثار فونتانا (Fontana) و بوری (Burri) با سوراخکردن، پارهکردن و سوزاندن بومهای نقاشی سرانجام به پایان رسید؛ تکنیکهایی که بیش از این چیزی برای ارائه به انسانهای مدرن نداشتند.
هنرمندان امروزی سرسختانه در پی خلق چیزی هستند که برای مردم امروزی نیز جذاب باشد، آنهایی که در مواجه با تصاویر پرشور و هیجان اطرافشان عمیقاً گیج شدهاند. اگر به بازدید از یک نمایشگاه هنر معاصر بروید اشیاء بسیار سادهای را در اندازههای بسیار بزرگ خواهید دید که تمام سالن را پر کردهاند که برخی از آنها ثابت، برخی هم متحرک هستند. فلزات ضدِزنگ که با اتصالات جوشِ كِرمو (بیدقت) بههم وصل شدهاند، تکههای پلاستیک که روی اشیاء گوناگون چسبانده شده، از انواع پلاستیکهای سخت یا نرم، تکههای فلز خَشدار که به هم لحیم شده و حتی حیوانات زنده. هنرمندِ این دوران در پی جلب مشارکت بازدیدکنندگان در همه سطوح است. او به دنبال راههای ارتباطی میگردد و میخواهد آثار هنریاش را همانند اشیاء تجاری در فروشگاههای زنجیرهای با قیمت مناسب بفروشد.
اما این مسئله که هنرمندان فنون مطمئن سنتی و کارگاههای خود را ترک کنند و کالاهای خود را بهصورت تولید انبوه بهجای گالریها در فروشگاه بفروشند چه جای نگرانی دارد؟ شاید این به درخواست جامعه باز میگردد و شاید برای ایجاد ارتباط مجدد با پیرامون است؛ خلق یک اثر هنری برای هر کسی، نه فقط برای تعداد افرادی خاص با کیفهای پر از پول!
شاید همین موضوع موجب شد تا هنرمندان برای بهدستآوردن سلیقۀ عام و همگانی، مدتها پیش گالریهای هنری را ترک کنند و حلقۀ بسته بین هنرمند، تاجر، منتقد، گالریدار و مجموعهدار را بشکنند و اسطورۀ هنرمندِ بزرگ، شاهکارهای ذیقیمت، اشیاء تک و منحصربهفرد را به چالش بکشند.
این هنرمندان، باور دارند که در زمان حال، ارزشهای ذهنی نسبت به ارزشهای عینی، که میتواند توسط عموم مردم درک شود، اهمیت خود را از دست داده است.
اگر هدف، تولید انبوه اشیا برای فروش عام و با قیمت پایین باشد، هنرمند باید همچون زمانی که هنر یک پیشه بود فروتنی خود را حفظ کند و بهجای آنکه مردم را گریزان کند باید در تلاش باشد تا نیازها و روشهای ارتباط با آنها را در آثارش کشف کند.
این دلیلی است برای اینکه چرا هنرمندِ سنتی تبدیل به طراح امروزی شد. همچون خود من که در طول انجام کارهایم در مسیر همین انتقال و ارتباط بودم و میتوانم بگویم که این کتاب یک روزنگاری از تلاش من برای دیدن دلایل و چرایی چنین شاهکارهایی است.
برونوموناری، 1970
- مشخصات محصول
- نیمنگاه (فهرست)
- تعداد صفحه
- وزن (گرم)
- نوع جلد
- جنس کاغذ
- قطع (ابعاد)
- نظرات
هنوز نظری ثبت نشده
اولین نفری باشید که نظر میدهید
ثبت نظر