قوانین سادگی | طراحی، فناوری، کسب و کار و زندگی
پیشگفتار
من شاهد روندی بودم که طی آن دخترانم با خوشحالی برای اولینبار حساب کاربری ایمیل برای خود درست کردند. اینگونه ردوبدلشدن نامههای الکترونیکی (ایمیل) بین آنها آغاز شد که همچون قطرهای کوچک در سیل ارتباطات بود. این قطره زمانی به جویبار تبدیل شد که دوستان آنها نیز به این جریان ارتباطی پیوستند که امروز به آبشاری از پیامها، کارتهای الکترونیکی و پیوندهایی (Hyperlinks) تبدیل شده که هر روز بر فرزندانم میبارد. از آنها خواستم در مقابل وسوسۀ بررسی نامههای هرروزه مقاومت کنند. بهعنوان بزرگترشان، به آنها گفتم، همیشه فرصت کافی برای شنا در اقیانوس اطلاعات خواهند داشت اما هشدار دادم از سیلان دور بمانند، زیرا در مقام یک متخصص در حد المپیک، من هم به سختی خودم را در این سیلاب اطلاعات شناور نگه میدارم! میدانم که در احساس غرقشدن در اطلاعات تنها نیستم، بسیاری از ما در طول روز با صدها ایمیل مواجه میشویم که باید آنها را مدیریت کنیم.
من در قبال چنین چیزهایی احساس مسئولیت میکنم؛ چراکه نخستین تجربیات هنری-رایانهای من، امروز به تصاویر متحرک رایج در پایگاههای اینترنتی ختم شده است. میدانید از چه صحبت میکنم؟ همان چیزهایی که درست همانموقع که شما سعی دارید روی قسمتی از صفحه متمرکز شوید برروی صفحۀ نمایش متناوباً ظاهر میشوند، این چیزها ساختۀ من هستند. من برای جریان بیامان «چشمربایی» که چشمانداز اطلاعات را آلوده میکند و باید بابتش سرزنش شوم، متأسفم؛ مدت زمان زیادی است که آرزو دارم برای حل این معضل خودساخته کاری انجام دهم.
برای من دستیابی به «سادگی» در عصر دیجیتال به مأموریتی شخصی بدل شده و کانون پژوهشهای مرا در موسسۀ فناوری ماساچوست (MIT) شکل داده است. حوزههای طراحی، فناوری و تجارت را هم بهعنوان مربی و هم بهعنوان کارورز امتحان کردهام. در آغاز به نتایج سادهای رسیدم، مثلاً حروف M، I و T سه حرف آغازین نام مؤسسه، بههمان ترتیب در کلمۀ سادگی (simplicity) نیز وجود دارند. در واقع همین مسئله در مورد کلمۀ پیچیدگی (complexity) هم صدق میکند. توجه کنید « تی» در ام.آی.تی معادل فناوری است، منبعی که امروز کلیۀ احساسات ما را تحتالشعاع قرار داده است، بنابراین من احساس مسئولیت مضاعف میکنم چراکه شخصی در ام.آی.تی باید هدایت اصلاح این موقعیت را برعهده بگیرد!
در سال 2004، کنسرسیوم سادگی ام.آی.تی، را در آزمایشگاه رسانه بنیان گذاشتم، که شامل ده همکار از شرکتهای ای.ای.پی.آر (AAPR)، لگو (Lego)، توشیبا (Toshiba) و تایم (Time) بود. مأموریت ما، تعریف ارزش تجاری سادگی در ارتباطات، بهداشت، درمان و بازی بود. ما با همکاری هم نمونۀ اولیۀ سامانهها و فناوریهایی را طراحی و تولید کردیم، این نمونهها بهدنبال بیان این نکته بودند که قوانین متأثر از سادگی، میتوانند به موفقیت بازار منجر شوند. در زمان انتشار این کتاب دستگاه ثبت تصاویر دیجیتالی متصل به شبکه، تولیدشده با همکاری شرکت سامسونگ، بهعنوان یک مرجع در دادههای تجاری آزمون شد تا اعتبار موضع کنسرسیوم در سادگی را آزمایش کند.
زمانیکه وبلاگها پدید آمدند، من هم وبلاگی در مورد افکار در حال تحول سادگی ایجاد کردم و جستجوی قوانینی از سادگی را شروع کردم که طی آن شانزده اصل را نزدیک خواستهام پیدا کردم. مثل اکثر وبلاگها، این وبلاگ هم جایی بود تا من تفکرات ناقصی را که منعکسکننده عقاید شخصی در مورد موضوع مورد علاقهام بود را به اشتراک بگذارم. اگرچه مضمون اصلی وبلاگ با طراحی، فناوری و تجارت همگام بود؛ بهزودی دریافتم خوانندگان به موضوع دیگری که همۀ این مسائل را در بر میگرفت جذب شدهاند: «مبارزه برای درک معنای زندگی بهعنوان یک کاردان مسائل انسانی».
در حین سفرهای پرماجرایم متوجه شدم که چقدر موضوع سادگی، پیچیده است و من نمیتوانم به حل معمای آن تظاهر کنم. اخیراً با یک استاد گروه زبانشناسی که 85 سال سن دارد صحبت میکردم که وی نیز برروی مسئلۀ مشابهی در طول زندگی خود کار کرده است. وی اذعان میداشت سالها است که با چنین معمایی دستوپنجه نرم میکند. وبلاگم مرا متوجه ساخت که تنها شانزده قانون وجود ندارد ولی در این نسخه تنها ده مورد از آنها منتشر شدهاند. همانند سایر قوانین ساختۀ بشر، این قوانین نیز مطلق نیستند و نقض آنها گناه محسوب نمیشود. با این حال، شاید شما آنها را در پژوهشهای خود دربارۀ سادگی (و سلامت) در طراحی، فناوری، کسبوکار و زندگی مفید بدانید.
- مشخصات محصول
- نیمنگاه (فهرست)
- تعداد صفحه
- وزن (گرم)
- نوع جلد
- جنس کاغذ
- قطع (ابعاد)
- نظرات
هنوز نظری ثبت نشده
اولین نفری باشید که نظر میدهید
ثبت نظر